۱۳۸۹ دی ۷, سه‌شنبه

برده کيست؟

برده موجودی است که قصد دارد تا در زندگی چيزی بيش از يک انسان باشد. واقعيت اين است که هر برده مثل هر فرد ديگر به طور بالفعل يک انسان است، يک بشر، وقتی بردگی را انتخاب می کند يعنی به دنيايی مافوق يک انسان معمولی بودن پا گذاشته است و زندگی جديدی، متفاوت از زندگی انسان های عادی را شروع کرده است، برده موجودی فراتر از يک انسان است.

برده موجود خاصی است که:

هويت خود را به فردی ديگر، به کسی که از او يک برده خواهد آفريد می دهد، ارباب، خداوندگار و خالق برده است و او را از يک انسان معمولی می آفريند، برده هويت پيشين خود را به او می دهد تا زندگی فوق العاده ی جديدی را به جای زندگی معمولی پيشين خود شروع کند.

برده يک الگو و نماد برای ساير انسان هاست، الگويی برای يک زندگی نوين و عصری جديد، تا سايرين بياموزند که بشريت به دو دسته تقسيم می شود، اربابان و بردگان، ميانه اي وجود ندارد.

يک برده کامل در زندگی هرگز هيچ عمل غير اخلاقی انجام نخواهد داد، برده موجودی صادق و درستکار است که هرگز هيچ خطا و گناهی انجام نمي دهد. معيار اخلاق، صداقت و گناه برای يک برده را اربابش تعيين می کند.

برده موجودی شجاع، کنجکاو و مايل به کشف چيزهای نو و جديد است، برده در حقيقت زندگی می کند و از قيد ترس ها و دروغ ها و ذهنيات و خرافات آزاد شده است، برده حقيقت را زندگی می کند و نه هيچ چيز ديگر.

برده هرگز به بهانه نيازی ندارد، او از عذرخواهی و التماس و بهانه تراشی بی نياز است و به جای آن هر کاری که بايد انجام دهد و هر وظيفه اي که دارد را با دقت تمام و بی کم و کاست و بی عيب انجام می دهد.

برده انتخاب کرده است تا در زندگی مطلقاً هيچ حقی برای اعتراض، خشم و عصبانيت، برای قضاوت کردن در مورد ديگران و برای نافرمانی ندارد، اين انتخاب خود او است و به طور کامل اين حقوق را از خود گرفته است.

برده مشتاق است تا زندگی را زندگی کند نه اينکه آن را از دور تماشا نمايد، ترجيح می دهد تا مشاهده شود به جای اينکه تماشاگر باشد، ترجيح می دهد که مورد انتقاد قرار گيرد به جای اينکه انتقاد کند.

برده آنقدر قدرتمند است که هرگز هيچ کجا از خود ضعف نشان نميدهد، برده از احساسات و عواطف قوی برخوردار است و می تواند بدون نگرانی عشق و محبت را احساس و دريافت کند و آن را ابراز نمايد.

برده بسيار رک، پاک و خالص، متمدن و رشد يافته و دارای قدرت شناخت و هدايت خود است، به طوری که می تواند آزادانه خود را بشناسد و با انتخاب خود، خويشتن را به طور کامل در اختيار اراده فردی ديگر قرار دهد.

برده اين توانايی را دارد تا زندگی خود را در راه اعتقاد و باور خود قرار داده و به پيش ببرد، نيازها و واقعيت وجود خود را شناخته است و زندگی خويش را با آن هماهنگ نموده است، برده مشتاق است تا هر آنچه که مالک و صاحبش می خواهد را تجربه کند و در نتيجه به حقيقت دست پيدا کند و واقعيت را درک نمايد به جای اينکه مثل سايرين فقط در مورد حقيقت چيزی شنيده باشد.

برده کسی است که توانسته بر خويشتن خويش پيروز شود و بفهمد که زندگی درباره او نيست بلکه درباره آن چيزهايی است که او می تواند برای دنيا انجام دهد و در اين ميان هيچ چيز ديگری اهميت ندارد.

برده اين توانايی را دارد تا در همه چيز متفاوت و خاص باشد، او هرگز به چيزی کمتر از آنچه می تواند باشد راضی نميشود.

برده هيچ مرز و محدوديتی ندارد، محدوديت ها و مرزها برای برده بی معنی هستند.

برده در اجرای دستورات و اوامر اربابش هيچ چون و چرا و سختی ندارد، خواست و اراده ارباب بايد به بهترين شکل اجرا شود، خواه تميز کردن يک توالت باشد و خواه سخنرانی در سازمان ملل!

تنها لذت و تفريح برده در توانايی او در اطاعت است.

برده در زندگيش هرگز هيچ انتظاری برای دريافت پاداش يا مزد نخواهد داشت، چون می داند که ارباب صاحب مطلق اوست.

برده نه ترس، نه خشم، نه نفرت نه انتقام نه کينه و نه هيچ هيجان منفی ديگری را هرگز احساس نميکند.

برده در قيد گذشته نيست و به گذشته ها نمی انديشد، همچنين نگران آينده نيست زيرا که اين شجاعت را دارد تا صادقانه در لحظه حال زندگی کند.