۱۳۸۹ فروردین ۱۳, جمعه

سادومازوخيسم

sadism ساديسم لذت بردن از ايجاد درد يا تحقير کردن ديگران است، مازوخيسم (masochism) لذت بردن از دريافت درد يا حس حقارت است. از آنجايی که اين دو مورد در bdsm همواره در ارتباط با هم هستند به کل اين فعاليت اصطلاحاً سادومازوخيسم (sadomasochism) گفته می شود. من به طور خلاصه از اصطلاح S&M برای اشاره به سادومازوخيسم استفاده مي کنم.
نکته بسيار مهم که همين جا بايد به آن اشاره کنم اين است که استفاده از اين کلمات در روانشناسی و روانپزشکی با استفاده از آنها در bdsm تا حد زيادی تفاوت دارد. در آسيب شناسی روانی اين سه عبارت برای اشاره به دسته خاصی از بيماری ها به کار می رود(که لزوماً هم بار معنايی جنسی ندارد،يعنی مثلاً بيماری که از لحاظ روانپزشکی ساديست شناخته می شود ممکن است اصلاً از آزار ديگران در سکس لذت نبرد يا اصلاً از آزار ديگران هيچ لذتی نبرد کلاً و به طور مرضی آزارگر است، يا يک بيمار که از لحاظ آسيب شناسی روانی مازوخيست محسوب می شود ممکن است از خود آزاری بوسيله مثلاً محروم کردن خود از خواب يا غذا يا خودزنی با وسايل برنده و... لذت ببرد و هيچ تمايلی به دريافت آزار جنسی نداشته باشد به شيوه اي که در bdsm انجام می شود)
بعداً در مقاله های مفصل تری راجع به تفاوتهای زمينه های مختلف bdsm با بيماری های روانی مفصل صحبت خواهم کرد ولی فعلاً همين قدر کافی است که توجه کنيد سادومازوخيسم از ديد آسيب شناسی روانی لزوماً بيماری تلقی نمي شود و بايد شرايط خاصی داشته باشد تا به عنون بيماری محسوب شود.
تفاوت سادومازوخيسم با ساير زمينه های bdsm در اين است که در S&M مسأله لذت بردن از درد مطرح است، در يک رابطه D/S (مافوق و زيردست) ممکن است که زيردست هيچ تمايلی به تجربه درد نداشه باشد، چنين فردی مازوخيست تلقی نمي شود و ممکن است که فقط از تحت کنترل بودن بوسيله اربابش لذت ببرد. کسانی که خيلی زياد از درد لذت می برند اصطلاحاً فاحشه درد (pain slut) خوانده می شوند، البته معنی دقيق تر اين عبارت "دارای شهوت درد" است.
قبلاً تأکيد کردم که زمينه های مختلف bdsm با هم تداخل زيادی دارند و تعيين کردن مرزی برای جدا کردن اين زمينه ها عملاً غيرممکن است.
خالی از لطف نيست که اشاره کنم کلمات ساديسم و مازوخيسم از اسامی دو نويسنده به نام های "مارکی دو ساد" و "لئوپارد ون ساشر-مازو" گرفته شده است که در کتاب های خود داستان هايی از افرادی که به عبارت امروزی ساديست يا مازوخيست بودند می نوشتند.مثل کتاب های "جاستين" "جوليت" "120 روز در سدوم" "ونوس در لباس خز" (فيلم هايی هم از زندگی و کتاب های اين نويسندگان ساخته شده است که سر فرصت آنها را برای دانلود خواهم گذاشت)

قابل توجه است که بسياری از افراد که اصلاً تمايلات bdsm هم ندارند در سکس معمولی خود از برخی موارد ساديستيک و مازوخيستيک لذت می برند، چيزهايی مثل اسپنک، گاز گرفتن، نيشگون گرفتن، قلقلک و... من خودم می توانم به جرأت بگويم که بيش از 80% زنان و دخترانی که با من رابطه سکسی معمولی داشته اند از اسپنک لذت مي برده اند در حالی که هيچ تمايلات bdsm نداشتند، شما هم اگر پارتنری داريد که فکر مي کنيد ساديست يا مازوخيست نيست اين را امتحان کنيد، مثلاً در زمان سکس بخصوص در پوزيشن doggy style (حالت سجده) پارتنر خود را اسپنک کنيد يا از او بخواهيد که شما را اسپنک کند، مطمئن باشید که به احتمال زياد خوشش خواهد آمد.
سادومازوخيسم و همه زمينه های ديگر bdsm تا زمانی که اختلال جدی در زندگی فردی و اجتماعی فرد ايجاد نکنند بيماری تلقی نمي شوند، ايجاد اختلال جدی در زندگی هم از فرد تا فرد متفاوت است، مثلاً ممکن است برای يک نفر برده دائمی يک ارباب بودن هم هيچ اختلالی در زندگی اش ايجاد نکند و برای فرد ديگر حدود خيلی کمتر از اين هم اختلال ايجاد کند، تشخيص اينکه ساديسم يا مازوخيسم يک نفر در حد مرضی است بر عهده روانشناس حرفه اي است، البته روانشناسی که واقعاً علمی عمل کند نه از اين روانشناس هايی که در ايران پر شده اند و به قول خودشان روانشناس اسلامی يا بومی هستند!



۱ نظر: