۱۳۸۹ مهر ۱۲, دوشنبه

هفت سؤال رايج در مورد BDSM

خيلی ها از من در مورد رابطه BDSM با سلامت روان می پرسند، اين سؤال مهمی است، آيا ما بيمار هستيم؟ آيا غير طبيعی هستيم؟ علت اين گرايشات چيست و ريشه در کجا دارد؟ و خيلی سؤالات مشابه.
در اين پست به طور خلاصه به چند سؤال رايج در اين زمينه ها جواب ميدهم و در پست های بعدی کمی تخصصی تر به آن می پردازم.
1.آيا bdsm يک ناهنجاری يا بيماری روانی است؟
در همه شئونات رفتار انسانی مؤلفه هايی از نياز هيجانی و عاطفی به قدرت وجود دارد، در کار، در خانه، در ورزش، در سياست و در روابط جنسی. برجسته کردن و تأکيد کردن بر مؤلفه های قدرت در روابط انسانی ناهنجار و مرضی تلقی نمي شود. در حال حاضر نظر غالب متخصصين اين است که تبادل قدرت به طور آگاهانه و با اختيار کامل در روابط جنسی بين بزرگسالان کاملاً بهنجار و بی ضرر است. به زبان ساده تر وقتی دو نفر در رابطه جنسيشان با آزادی و آگاهی کامل به فعاليت های bdsm مي پردازند، اينکار به طور عام نرمال تلقی شده و غير مرضی است. (بخصوص در راهنمای تشخيصی و آماری اختلالات روانی DSM-IV اين مسأله قيد شده است.)


2. چه چيزی باعث ايجاد تمايل به bdsm  می شود؟
واقع بينانه ترين جواب اين است که تا کنون علم پاسخ صد در صدی برای اين سؤال پيدا نکرده است، هنوز به طور قطع معلوم نيست که چرا برخی افراد به BDSM تمايل دارند و برخی ندارند. تحقيقات نشان داده اند که به احتمال زياد عوامل ژنتيکی و ارثی، رشد و تربيت کودکی، محيط اجتماعی، تحصيلات و کسب اطلاعات جديد همگی تا حدی در ايجاد اين تمايل مؤثر هستند و نمي توان هيچ کدام را به تنهايی ريشه آن دانست اما سهم دقيق هر يک در ايجاد تمايل به bdsm نيز به طور کامل روشن نيست. تحقيقات متنوع جديد از جمله تحقيقاتی که در مؤسسات تحقيقات روانشناسی و دانشگاه هايی مثل کينزی، کازموپوليتن، تايم و خيلی از دانشگاه های ديگر (بخصوص دانشگاه های اروپايی) انجام شده است تخمين مي زند که بين 15-30 درصد بزرگسالان در کشورهای غربی حد اقل بعضی تمايلات bdsm را دارا هستند.
بعداً در پست های تخصصی تر، ريشه يابی اين تمايلات از ديد رويکردهای خاصی مثل روانکاوی و ... را که بيشتر از بقيه به اين موضوع پرداخته اند، خواهم گفت.
(اگر کسی منابع اين تحقيقات را خواست ايميل بزند)

3. چرا از لحاظ اجتماعی bdsm بد و ننگ آور تلقی می شود؟
قسمت اعظم اطلاعات افکار عمومی در مورد bdsm بر پايه اطلاعات بسيار عقب افتاده و قديمی استوار است، در کشور ما حتی بيشتر متخصصين روانشناسی هم اطلاعات به روز و جديدی در اين مورد ندارند، بيشتر اطلاعات روانشناسان ايرانی از bdsm بر پايه روانکاوی فرويدی خالص که مربوط به حدود 80 سال پيش است قرار دارد! بگذريم از اينکه خود فرويد تا چه اندازه در ايران بد فهميده شده و نظرات او شديداً تحريف شده تا سلاحی باشد در دست منبريان جهت کوبيدن علوم غربی!!
از طرف ديگر وقتی خود سکس يک تابوی بزرگ در ايران است، ديگر bdsm که مجال عرض اندام پيدا نخواهد کرد! اما شاهد هستيم که حتی در ميان جوانانی که با سکس مشکلی ندارند و روابط جنسی آزاد هم دارند باز هم يک ترس و نفرت غريبی از bdsm وجود دارد.
يکی از دلايل اين مسأله زنوفوبيا (ترس عمومی از يک موضوع نآشناخته) است، که همراه می شود با اطلاعات ناقص و اشتباه که از جاهای مختلف از جمله رسانه های عمومی و اينترنت (حتی سايت های مربوط به bdsm) به افراد مي رسد،به عنوان مثال يک فرد وقتی وارد يک سايت bdsm مي شود به طور يکجا با انبوهی از عکس ها و فيلم های مختلف مربوط به صدها زمينه مختلف bdsm و بدتر از آن با مسائلی مثل سکس خانوادگی، سکس با حيوانات و ... مواجه می شود .(بخصوص در سايت های فارسی).
همچنين نبود منابع اطلاعاتی معتبر مثل تحقيقات علمی جديد و ... هم به اين عدم اعتماد می افزايد.

4.شايد اين جمله را شنيده باشيد: (کسانی که در زندگی واقعی خيلی باقدرت و مسلط هستند، در سکس تمايل دارند تحت سلطه و زيردست باشند)، آيا اين جمله و خيلی جملات شبيه به اين واقعاً صحت دارند؟
قطعاً اينها افسانه هايی بيشتر نيستند، واقعيت اين است که هيچ ارتباط اثبات شده اي بين رفتارهای اجتماعی يک فرد و رفتارهای جنسی او وجود ندارد، تفاوت در تمايلات جنسی افراد با رفتارهای اجتماعی متشابه بسيار زياد است و هرگز نمي توان با مشاهده رفتار يک نفر در زندگی عادی و يا برعکس رفتار او در سکس، ديگری را پيش بينی کرد.

5.آيا افراد دارای تمايلات bdsm همه قربانی صدمات و خاطرات بد دوران کودکی و يا سوء استفاده جنسی در کودکی هستند؟

تحقيقات علمی به روشنی نشان داده است که درصد افرادی که حوادث و رويدادهای آسيب زايی را در کودکی خود تجربه کرده اند، در بين کسانی که به bdsm  تمايل دارند هيچ تفاوتی با ساير گروه های اجتماعی ندارد، برای مثال اگر صد نفر از افراد عادی انتخاب شوند و صد نفر کسانی که به bdsm تمايل دارند، درصد کسانی که گذشته آسيب زای دوران کودکی داشته اند در هر دو گروه يکسان است. لذا اين باور عمومی کاملاً غلط و بدون هيچ پشتوانه علمی است.
جالب است که در کشورهای غربی که گروه های bdsm پيشرفت زيادی کرده اند، به کسانی که به تازگی مي خواهند وارد اين عرصه شوند توصيه مي شود که حتماً قبل از اين کار به روانشناس مراجعه کنند و هرگونه اختلال يا مشکلی که دارند را درمان کنند و سپس وارد  bdsm شوند، پس در آينده احتمالاً بتوان گفت کسانی که وارد bdsm مي شوند حتی از سايرين هم سالم تر هستند!

6.تمايلات و هيجانات bdsm از چه سنی بروز پيدا ميکنند؟

حدود 25% کسانی که به bdsm تمايل دارند، وجود احساسات مربوط به اين موضوع را از سنين خيلی پايين گزارش کرده اند، مثلاً خاطراتی از لذت بردن از صحنه ها و موقيت هايی که در آن تبادل قدرت به نفع يا عليه ايشان انجام مي شده داشته اند. (بر پايه پژوهش انجام شده در مؤسسه پاوراتيکس)
ولی بيشتر افراد بروز تمايلات bdsm خود را مربوط به سالهای خيلی بعد مي دانند، خيلی ها آن را بعد از يک رخداد غم انگيز در زندگيشان گزارش ميکنند (مثل طلاق يا شکست در عشق) احتمالاً بخاطر اينکه پس از چنين وقايعی فرد عميق تر و بيشتر در مورد خودش، شخصيتش، نيازهايش ، تمايلاتش و روابطش فکر ميکند.

7. چرا برخی افراد شديداً تمايلات و احساسات bdsm خود را مخفی ميکنند؟

فارغ از موضوع بحث، اين واقعاً آسان نيست که به بقيه بگوييم "من متفاوت هستم". برای هرکسی که احساسات، تمايلات و عواطفی دارد که با محيط اجتماعی اطرافش هم خوانی نداشته باشد، اين سختی وجود دارد. و بخصوص در مورد bdsm گاهی اين مسأله آنقدر سخت و پيچيده است که فرد جرأت نميکند که حتی به شريک جنسيش ، مثلاً همسرش يا دوست پسر يا دوست دخترش آن را بيان کند و متأسفانه سعی ميکند آن را پنهان کند و فرو بخورد.


سؤالات بيشتری هم به ذهنم رسيد اما ترجيح مي دهم به مرور و در طی پست های بعدی آنها را مطرح کنم.

۶ نظر:

  1. مزسي بابت اطلاعات جامع!!!اما من در مورد تبو بودن bdsm بايد بگم اين موضوع در اروپا هم هنوز كاملا قبول نشده!!دقيقا مثل پروسه هم جنس گرا ها ميمونه!!!چون اونم يه تغيير اساسي بود در زمينه گرايشات جنسي
    بازم ممنون از اطلاعات دقيقتون!

    پاسخحذف
  2. مرسی دوست گرامی، ولی من هم نگفتم که در اروپا کاملاً قبول شده است! بلکه وضع بهتر از ايران است فقط و متخصصين هم آگاهی و اطلاعات بيشتری در اين زمينه دارند.
    کلاً مسائل جنسی در اروپا راحت تر از امريکا و خب طبعاً راحت تر از کشورهای آسيايی مورد پذيرش قرار ميگيرند. اما هنوز راه زيادی تا شکسته شدن تابوی bdsm وجود دارد.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. اما من فکر نمیکردم bdsm واقعی در ایران وجود داشته باشدو کسی این همه اطلاعات در مورد آن داشته باشد.

      حذف
  3. در مورد سن بروز تمایلات میخواستم خودمو مثال بزنم. از وقتی که یادم میاد از دیدن پا و کفش پاشنه بلند تحریک میشدم! سنین خیلی پایین وقتی که حتی هنوز فرق بین زن و مرد رو نمیدونستم و اصلا با پدیده سکس آشنا نشده بودم دوست داشتم یک زن مجبورم کنه پاهاش و کفشهاشو بلیسم! فکر کردن به بردگی برای خانمها و پرستش پاهاشون باعث میشد شدید شق کنم وقتی که هنوز نمیدونستم نعوظ چیه و چرا اتفاق میفته! لازم میدونم که اینم بگم که هیچ اتفاق بدی تو بچگیم ندیدم و یکی از بهترین خانواده هارو دارم که همیشه دوستم داشتن و حمایتم کردن...خیلی دوست دارم یه توضیحی برای این تمابلاتم پیدا شه!

    پاسخحذف
  4. من هم دقيقا احساسات آقاي ناشناس بالارو دارم. از بچگي دوست داشتم به پاي زنا بيوفتم و بليسم. اگه خانومي هست،لطفا منو به عنوان برده قبول كنه. واسش هر كاري ميكنم.

    پاسخحذف
  5. من هم دقيقا احساسات آقاي ناشناس بالارو دارم. از بچگي دوست داشتم به پاي زنا بيوفتم و بليسم. اگه خانومي هست،لطفا منو به عنوان برده قبول كنه. واسش هر كاري ميكنم.

    پاسخحذف